کد مطلب:30025 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:103

حُذَیفة بن یَمان












ابو عبد اللَّه، حُذَیفة بن یَمان بن جابر عَبْسی، از یاران برجسته پیامبر خداست. رجالیان و شرح حال نگاران، او را با ویژگی هایی چون:نجیب زاده،[1] صحابی بزرگ پیامبر خدا،[2] رازدار پیامبر صلی الله علیه وآله[3] و داناترینِ مردم به منافقان[4] ستوده اند.

پیامبر خدا، نام های منافقان را چون رازی به حُذَیفه سپرد[5] و بدو سفارش كرد كه در هنگامه بروز فتنه ها، آنها را آشكار ننماید.[6] آن راز باید بماند تا روزگاری كه «پرده ها كنار می روند و رازها هویدا می شوند».[7] او پس از جنگ بدر، هماره بِشْكوه و نستوه در نبردهای پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر بود.[8].

حُذَیفه از معدود كسانی است كه باورهای خود را دیگرگون نكردند و پس از وفات پیامبر خدا، دگرگونی «حقّ خلافت» و «خلافت حق» را بر نتابیدند و با استوار گامی تمام در كنار علی علیه السلام ایستادند.[9].

حُذَیفه از معدود كسانی است كه همراه با علی علیه السلام بر پیكر مطهّر فاطمه علیها السلام نماز خواند.[10].

او در زمان عمر و عثمان، حكومت مدائن را به عهده داشت[11] و در هنگام خلافت یافتن امیر مؤمنان، در بستر بیماری بود. با این همه، بیان نكردن والایی ها و فضایل علی علیه السلام را برنتابید و با تن رنجور، بر فراز منبر شد و علی علیه السلام را با بیانی شكوهمند و از جمله با تعبیرهایی چون «به خدا سوگند، او از آغاز تا انجام، بر حق است»[12] و «او بهترین فرد در میان درگذشتگان و بازماندگان پس از پیامبرتان است » ستود و برای علی علیه السلام بیعت گرفت[13] و با وی بیعت كرد[14] و به فرزندانش وصیّت كرد كه همگامی با علی علیه السلام را فرو نگذارند.[15] او در این وصیّت، سفارش كرد كه:«به خدا سوگند، او (علی علیه السلام) بر حق است و مخالفانش بر باطل اند». او سپس هفت[16] و یا چهل روز[17] پس از این، زندگانی را بدرود گفت.

6472. امام علی علیه السلام - در نامه اش به حُذَیفة بن یَمان -:به نام خداوند بخشاینده مهربان! از بنده خدا، علی، امیر مؤمنان، به حذیفة بن یمان. سلام بر تو!

امّا بعد؛ من تو را بر همان كارهای مدائن كه پیش از من به عهده داشتی، می گمارم و جمع آوری خراج و كار روستاها و جِزیه اهل ذمّه را نیز به تو واگذار می كنم. پس، از افراد مورد اعتماد خود - از كسانی كه دینداری و امانتداری شان را می پسندی -، هركس را كه دوست داری، گِرد آور و از آنان برای كارهایت كمك بگیر، كه این برای تو و مولایت، عزّت آفرین و برای دشمنت، خوار كننده تر است.

من تو را به پروای الهی و اطاعت از او در نهان و آشكار، فرمان می دهم و تو را از عقوبت او بر كارهای مخفی و آشكار، برحذر می دارم و به تو دستور می دهم كه به نیكوكاران، نیكی كنی و بر نافرمانان، سخت بگیری.

به تو امر می كنم كه در كارهایت مدارا و نرمی داشته باشی و با مردمانت به عدالت رفتار كنی، كه تو از این امور، بازخواست می شوی. و نیز تو را امر می كنم به انصاف ورزیدن با ستمدیدگان و گذشت از مردم و رفتار نیكو تا آن جا كه در توان داری، كه خداوند، نیكوكاران را پاداش می دهد.

و به تو فرمان می دهم كه مالیات زمین ها را به حق و انصاف بستانی و بیشتر از آنچه معیّن شده، مگیری و چیزی هم از آن، فروگذار نكنی و در آن از خود، بدعتی مگذاری.

سپس هرچه گِرد آوردی، به عدل و مساوات در میان مستحقّانش قسمت كن و در برابر مردم، متواضع باش و در مجلس خود، آنان را هم سهیم كن و در رعایت حق، دور و نزدیك برایت یكسان باشد، و میان مردم، به حقْ داوری كن و عدالت را در میان آنان بر پا بدار و از هوا و هوس، دنباله روی مكن و در راه خدا از سرزنش هیچ كس مَهَراس، كه:«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّ الَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ؛ [18] خداوند با پرهیزگاران است و نیز كسانی كه نیكوكارند».

برایت نامه ای فرستادم تا آن را بر مردم منطقه ات بخوانی تا نظر ما را درباره خود و همه مسلمانان بدانند. پس آنان را حاضر كن و آن را برای آنان بخوان و برای ما از كوچك و بزرگشان بیعت بگیر، إن شاء اللَّه!... [19].

6473. الأمالی - به نقل از حُذَیفه -:هان! سوگند به خدایی كه جز او خدایی نیست، هركس می خواهد به امیر حقیقی و واقعی مؤمنان بنگرد، به علی بن ابی طالب بنگرد. پس یاورش باشید و پیروی و یاری اش كنید.[20].

6474. مروج الذهب:در سال 36 هجری، حُذَیفه در كوفه بیمار بود كه خبر كشته شدن عثمان و بیعت مردم با علی علیه السلام به او رسید. پس گفت:مرا بیرون ببرید و ندای نماز همگانی در دهید.

پس بر منبر نهاده شد و به حمد و ثنای الهی پرداخت و بر پیامبر صلی الله علیه وآله و خاندانش درود فرستاد و سپس گفت:ای مردم! مردم با علی علیه السلام بیعت كرده اند. پس به شما سفارش می كنم كه پرهیزگار باشید و علی را یاری دهید و به او كمك كنید كه به خدا سوگند، او از آغاز تا انجام، بر حق است و او از پیامبرتان تا روز قیامت، بهترین فرد در میان درگذشتگان و بازماندگان تا روز قیامت است.

سپس دست راستش را بر دست چپش نهاد و گفت:خدایا! شاهد باش كه من با علی بیعت كردم. نیز گفت:سپاسْ خدای را كه مرا تا به امروز نگاه داشت.

و به دو پسرش صفوان و سعد گفت:مرا ببرید و با علی باشید كه به زودی جنگ های زیادی خواهد داشت و در آنها، مردمی بسیار هلاك خواهند شد. پس بكوشید كه در ركاب او به شهادت برسید كه به خدا سوگند، او بر حق است و مخالفانش بر باطل اند.

حذیفه هفت روز پس از این ماجرا، درگذشت.[21].

6475. الأمالی - به نقل از ابو راشد -:چون خبر بیعت علی علیه السلام به حذیفه رسید، یك دست خود را بر دست دیگرش زد و با او بیعت كرد و گفت:این، بیعت با امیر حقیقی مؤمنان است. به خدا سوگند، پس از او با هیچ كس از قریشْ بیعت نمی شود، مگر فرد كوچك و یا ناقصی كه به حق، پشت می كند.[22].

6476. مجمع الزوائد - به نقل از ابو حَكَم سیّار -:بنی عَبْس افراد قبیله حُذَیفه) به حذیفه گفتند:امیر مؤمنانْ عثمان، كشته شده است. چه فرمانی به ما می دهی؟

گفت:به شما فرمان می دهم كه همراه عمّار باشید.

گفتند:عمّار، از علی جدا نمی شود.

گفت:حسد، شما را به هلاكت افكنده است، نه چیز دیگر. آیا نزدیكی عمّار به علی علیه السلام، شما را از عمّار، دور می كند؟! به خدا سوگند، برتری علی بر عمّار، بیشتر از فاصله خاك تا افلاك است و بی گمان، عمّار از نیكان و برگزیدگان است.

و حذیفه می دانست كه اگر آنان با عمّار باشند، با علی علیه السلام هم هستند.[23].

ر. ك:ج 8، ص 309 (حذیفة بن یمان).









    1. سیر أعلام النبلاء:76/361/2، تاریخ الإسلام:494/3.
    2. الاستیعاب:510/394/1، رجال الطوسی:178/35، رجال البرقی:2.
    3. صحیح البخاری:3533/1368/3، مسند ابن حنبل:27608/428/10.
    4. المستدرك علی الصحیحین:5631/429/3، سیر أعلام النبلاء:76/363/2.
    5. سیر أعلام النبلاء:76/364/2، تاریخ الإسلام:494/3.
    6. سیر أعلام النبلاء:76/364/2.
    7. تهذیب الكمال:1147/500/5، تاریخ الإسلام:494/3.
    8. المستدرك علی الصحیحین:5623/428/3، الطبقات الكبری:15/6 و 317/7.
    9. الخصال:9/607، عیون أخبار الرضا:1/126/2.
    10. الخصال:50/361، رجال الكشّی:13/34/1، الاختصاص:5، تفسیر فرات:733/570.
    11. تاریخ دمشق:261/12، تاریخ الإسلام:493/3، تهذیب التهذیب:1367/516/1.
    12. مروج الذهب:394/2.
    13. مروج الذهب:394/2، إرشاد القلوب:322.
    14. الأمالی، طوسی:1066/487، رجال الطوسی:178/35.
    15. مروج الذهب:394/2، الاستیعاب:510/394/1.
    16. مروج الذهب:394/2.
    17. المستدرك علی الصحیحین:5623/428/3، التاریخ الكبیر:332/95/3.
    18. نحل، آیه 128.
    19. إرشاد القلوب:321.
    20. الأمالی، طوسی:1065/486. نیز، ر. ك:مروج الذهب:394/2.
    21. مروج الذهب:394/2.
    22. الأمالی، طوسی:1066/487.
    23. مجمع الزوائد:12058/488/7، تاریخ دمشق:456/43، ینابیع المودّة:12/384/1.